جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
این داستانی از سوتراهای بودایی است. عنوان آن این است: "فاجعه از دهان آغاز میشود". [...] در زمانهای خیلی خیلی قدیم، دریاچهای بود. و در آن دریاچه (شخص-) لاکپشتی بود و بیرون آن دریاچه دو (شخص-) فلامینگو بودند. یک (شخص-) لاکپشت و دو (شخص-)فلامینگو. [...] آنها دوست بودند. آن سال خیلی... خشکسالی بود. [...] به نظر میرسید که خورشید گرمتر و داغتر از حد معمول شده است. و همهی علفها و درختان تغییر رنگ دادند، به رنگ قهوه درآمدند. نوعی جادوی سیاه. [...]